ببر مازندران
ببر مازندرانa
a
نام فارسی: ببر مازندران/ ببر هيركاني/ شيرسرخ( در لهجه مازندراني)a
نام انگلیسی: Tigera
نام علمی: Panther tigris virgataa
خانواده: گربهسانان(Felidae)a
a
جمعیت: نسل اين حيوان در طبيعت منقرض شده است. در سال 1338 آخرين ببر مازندران در ايران شكار شد.a
زیستگاه: در نیزارها، تالابها و بوتهزارها، به خصوص واقع در مناطق جنگلی زيست ميكرده است.a
پراکنش: جنگلهای هیرکانی(خزري)، قفقاز، شرق ترکیه، عراق، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان و غرب چین مسکن این گونه از ببر بودهاست. در میان زیرگونههای ببر غربیترین پراکنشرا داشته است. ببر در ايران در نواحي جنگلي كوههاي البرز و جنوب درياي خزر ( گيلان، مازندران و گرگان)، از حدود آستارا تا نواحي شمال تركمن صحرا زندگي ميكرده است. شبه جزيره ميانكاله از مناطق زيست عمده ببر مازندران شناخته ميشد. همچنین در برخی سفرنامههای معتبر از مشاهده ببر در مناطق سرخس و کشفرود ذکر شده است.a
اندازه: طول سر و تنه حدود 140 تا 280 سانتیمتر، دم 60 تا 90 سانتیمتر، وزن كمتر 250 کیلوگرم بوده است. وزن مادهها از نرهاي بالغ كمتر بوده است.a
ریختشناسی: ببر، بزرگترین عضو خانواده گربهسانان است. رنگ پشت زرد متمایل به نارنجی و زیر بدن سفید است. نوارهای قهوهای باریکی در تمام سطح بدن دیده میشود. پشت گوشها سیاه است و لکه سفیدی در وسط آن وجود دارد. ببر خزر شباهت زیادی به ببر بنگال داشت ولی نوارها به پهنی آن نیست و رنگ پهلوها نیز قهوهای تر است. موهای بدن در فصل زمستان رشد زیادی دارد و موهای صورت مانند ببر سوماترا بلند است.a
رژیم غذایی: از پستانداران متوسط تا بزرگ نظیر خرگوش، شوکا، مرال، گراز، پرندگان، خزندگان، گاو و گاومیش اهلی تغذیه میکرده است. ببر در یک وعده غذا میتواند 40 کیلو گوشت بخورد.a
زادآوری: جفتگیری احتمالاً در زمستان صورت میگیرد. مدت آبستنی حدود 150 روز است. دو تا سه و گاهی شش بچه میزاید. در چهار سالگی بالغ میشود. طول عمر در اسارت حدود 30 سال است.a
وضعیت حفاظتی: متاسفانه ببر مازندران منقرض شده است. a
a
مطالب قابل توجه: a
- ببر مازندران جثهاي كوچكتر از ببر سيبري و بزرگتر از ببر بنگال داشت. در واقع ببر مازندران پس از ببر سيبري بزرگترين و سنگينترين گربهسان دنيا بود. موهای بدن ببر کاسپین بلندتر و پُرپُشتتر از ببر بنگال و کوتاهتر از ببر سیبری بودهاست.a
- در نمایشهای معروف روم باستان، از ببر هیرکانی برای جنگ با پهلوانان استفاده میشد. تا حدود قرن هفدهم، آشنایی بیشتر دنیای غرب با همین ببر هیرکانی بودهاست و چندان اطلاعاتی دربارهی ببرهای هندوستان نداشتهاند و شاید به همین علت است که شکسپیر در داستان مکبث از ببر مازندران سخن میگوید.a
- افزايش جمعيت، توسعه زمين هاي كشاورزي به بهاي خشك كردن و نابودي مردابها و نيزارها، قطع بي رويه درختان، شكار بيرويه ببرها و طعمههاي اصلي آنها مانند گوزن، از عوامل اصلي نابودي ببر مازندران بودهاند. شكار ببر از علايق شاهزادگان قاجار و به خصوص ضلالسلطان بوده است. دامداران و اهالی محلی به دليل حملههای گاه و بیگاه ببر مازندران به دامهای مردم به دلیل کمبود طعمه، این گربهی زیبا را توسط گلوله و طعمههای مسموم از پا درمیآوردند. a
- هر چند ببر خزري فقط در زيست بوم خود منقرض شده، براساس برخي گزارشها گفته ميشود تعدادي از باقيماندگان نسل اين حيوان در باغ وحشهاي اكسبورگ آلمان و كاليفرنياي آمريكا با قيد زيستبوم اين جانور زندگي ميكنند به علاوه در دفتر اطلاعات باغ وحش كاليفرنيا اين مضمون به چشم ميخورد: «پنج ببر مازندران از اعقاب ببرهايي است كه در زمان قاجار به آمريكا آورده شده است». احتمالاً اين ببرها در زمان ناصرالدين شاه به اروپا و آمريكا فرستاده شدند، چون ناصرالدين شاه براي تفنن باغ وحشي در بخشي از قصر دوشان تپه ساخت كه در آن مجموعهاي از حيوانات و از جمله تعدادي ببر مازندران نگهداري ميشد. در حال حاضر دو تخته پوست ببر مازندران یکی در موزه تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست و دیگری در موزه دارآباد وجود دارد.a
- ببرها حيوانات قلمروطلبي بوده، ماده ببر نيز براي خود قلمرويي كوچكتر از نر دارد. ببرها برخلاف بسياري از گربهسانان، شناگران ورزيدهاي هستند. براساس شواهد باقيمانده ببر مازندران شناگر خوب و قابلي بوده است. ببر ميتواند فقط با يك گاز از گلو يا پشت گردن يك گوزن، او را از پاي درآورد. پنجههاي ببر نيز چنان قدرتي دارند كه ميتواند شكار خود را با يك ضربه محكم به زمين بيندازند.a
ببرها چنگالهايشان را در مواقعي كه برايشان كاربردي ندارند به داخل جمع ميكنند. آنها در كنار رودخانههايي كه اطرافشان داراي علفزارهاي بلندي است زندگي ميكنند تا بتوانند در ميان علفها پنهان شوند و معمولا در تاريكي شب به شكار ميروند. متاسفانه در مورد ببر مازندران مطالعات بومشناسي صورت نگرفته بود.a
- براي احياي ببر مازندران، دو قلاده ببر سيبري نر و ماده از روسيه، در ازاي دو قلاده پلنگ، به ايران آورده شد. ببر نر تا آماده شدن زيستگاه طبيعي در شبه جزيره ميانكاله، در باغ وحش به دليل ابتلا به بيماري از ميان رفتهاست. بررسی دیانآ از بقایای یافته شده ببر کاسپین و مقایسه آن با ببر سیبری، نشان میدهد این دو تیره تنها در یک نوکلئوتید تفاوت دارند و هر دو از یک زیرگونه بودهاند. بسياري از دانشمندان تفاوت بيشتري براي اين دو ببر از هم قائل شده و جايگزيني ببر سيبري به جاي ببر مازندران مينامند. احياي نسل ببر مازندران با پيشرفت علم ژنتيك در آينده و همكاري با باغوحشهاي دارنده اين حيوان، دور از دسترس نيست. اما به هر حال قبل از هر چيز، فراهم آوردن زيستگاه مناسب براي آن ضروري است. a
a
منابع : a
a
1- ضيايي، هوشنگ، راهنماي صحرايي پستانداران ايران، سازمان حفاظت محيط زيست، 1375 a
- به پيوندها رجوع شود.a